دیشب خواب دیدم من و گردو تو خونه صدیقه خانم پناه گرفته بودیم و خان کلوچه و شوهرش اومدند و ما را پیدا کردند
همه چی مثل فیلم سینمایی بود
حتما تاثیرات پرخوری بوده
بعضی نویسنده ها در موقعیتهای عجیب فکرشون برای نوشتن کار میکرده مثلا تو وان حمام
منم لابد با خوردن کلی ماکارونی چرب و چیل تو خواب فیلم سینمایی میبینم و صبح میتونم سناریو بنویسم
دلم خواست...برچسب : نویسنده : 2delamkhastf بازدید : 83